Currently Offline
Last Online 711 days ago

هر که را غمخوار گردی غمگسارت می شود

پرده بر هر کس که پوشی پرده دارت می شود



گر نگاهی گرم سوی خاکساری کرده ای

چشم چون بر هم نهی شمع مزارت می شود



چون خس و خاشاک اگر خود را سبک گردانده ای

هر کف پوچی درین دریا، کنارت می شود



از هوای نفس اگر خود را کنی گردآوری

روز حشر از آتش دوزخ حصارت می شود

بر من که صبوحی زده‌ام خرقه حرام است

ای مجلسیان راه خرابات کدام است


دام دل صاحب نظرانت خم گیسوست

وان خال بناگوش مگر دانهٔ دام است


غیرت نگذارد که بگویم که مرا کشت

تا خلق ندانند که معشوقه چه نام است


دردا که بپختیم در این سوز نهانی

وان را خبر از آتش ما نیست که خام است

𝕙𝕒𝕧𝕖 𝕘𝕠𝕠𝕕 𝕨𝕖𝕖𝕜𝕖𝕟𝕕

بر عاصیان هر قوم بگماشت حق بلایی

ما خیل عشقبازان هجرانمان بلا بود


گر در محیط حیرت غرقم گناه من چیست

در کشتی وجودم عشق تو ناخدا بود


می‌خواستم که دل را از غم خلاص یابم

داغ جدایی آمد وین آخرالدوّا بود

Currently Offline
Last Online 696 days ago