Zainstaluj Steam
zaloguj się
|
język
简体中文 (chiński uproszczony)
繁體中文 (chiński tradycyjny)
日本語 (japoński)
한국어 (koreański)
ไทย (tajski)
български (bułgarski)
Čeština (czeski)
Dansk (duński)
Deutsch (niemiecki)
English (angielski)
Español – España (hiszpański)
Español – Latinoamérica (hiszpański latynoamerykański)
Ελληνικά (grecki)
Français (francuski)
Italiano (włoski)
Bahasa Indonesia (indonezyjski)
Magyar (węgierski)
Nederlands (niderlandzki)
Norsk (norweski)
Português (portugalski – Portugalia)
Português – Brasil (portugalski brazylijski)
Română (rumuński)
Русский (rosyjski)
Suomi (fiński)
Svenska (szwedzki)
Türkçe (turecki)
Tiếng Việt (wietnamski)
Українська (ukraiński)
Zgłoś problem z tłumaczeniem
موسیقی را بشنوند ، تصور می شود که مجنون هستند
الله الله تو فراموش مکن صحبت ما را
قیمت عشق نداند قدم صدق ندارد
سست عهدی که تحمل نکند بار جفا را
گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی
دوست ما را و همه ی نعمت فردوس شما را
گر سرم میرود از عهد تو سر بازنپیچم
تا بگویند پس از من که به سر برد وفا را
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی
چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
بِبَر اندوهِ دل و مژدهٔ دلدار بیار
نکتهای روحفَزا از دهنِ دوست بگو
نامهای خوش خبر از عالَمِ اسرار بیار
به وفایِ تو که خاکِ رَهِ آن یارِ عزیز
بیغباری که پدید آید از اغیار بیار
با دیده مرا خوش ست چون دوست در اوست
از دیده دوست فرق کردن نه نکوست
یا دوست به جای دیده یا دیده خود اوست
بشتاب و بگیر دامن این قافله ای دوست
دنیا همه پوچ و باطل و بی معناست
مگذار بیفتد بین من و تو فاصله ای دوست